دکتر فتانه قملاقی
مطالعات زبان فارسی
2645-3894
2645-3908
4
8
2021
12
22
تکنیک زبانی و معناسازی تکواژ دستوری «واو» در قرآن کریم و دیوان حافظ شیرازی
1
19
FA
مهرداد
آقائی
0000-0002-3396-5189
دانشیار گروه زبان و ادبیات عربی، دانشکدۀ ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه محقق اردبیلی، اردبیل، ایران (نویسندۀ مسئول).
almehr55@yahoo.com
بهزاد
اسبقی
کارشناس ارشد گروه زبان و ادبیات عربی، دانشگاه علامه طباطبایی، تهران، ایران.
esbaki1993@gmail.com
فاضل
عباس زاده
0000-0003-2257-3988
استادیار گروه زبان و ادبیات فارسی، واحد پارسآباد مُغان، دانشگاه آزاد اسلامی، پارسآباد مُغان، ایران.
fazil.abbaszade@gmail.com
10.22034/jmzf.2021.141251
واو در زبان عربی و فارسی بنا بر موقعیت بهکاررفته، کارکردهای گوناگون و معانی متفاوتی دارد؛ زیرا واو، واژهای است که ارتباط و پیوند میان کلمات و جملات را برقرار میسازد و آنها را به یکدیگر مرتبط میکند. تکواژ مورد بحث مقالۀ حاضر، واوی است که در نگاه اوّل خلاف قاعدۀ زبانی به نظر میآید؛ چون ارتباط قبل و بعد آن بدون در نظر گرفتن واو کاملاً درست به نظر میرسد و کامل مینماید. ولی واو واقعشده، در اصل ارتباطی میان یک جزء ذکر نشده با ماقبل یا مابعد خود را به عهده دارد و آن را بیان میکند. ذکر نکردن آن جزء در جمله و قرارگیری واو، باعث غافلگیری مخاطب در درجۀ اوّل و باعث تفکّر او در درجۀ دوم شده و در درجۀ سوم علّتی جهت جستوجو برای یافتن جزء ذکر نشده _ به عبارت دقیقتر مقصود متکلّم ـ و ارتباطش در جملۀ مطرحشده است. ازآنجاکه اندیشه و تعقّل، لایتناهی و جزء جداییناپذیر وجود آدمی است، ارتباط هر چیزی با آن یا به تعبیری دقیقتر، برخورد همۀ چیزهای امور عقلانی با آن است که سبب جاودانگی آن میشود. در مقالۀ حاضر کوشیده شده است بر اساس شیوۀ تحلیلی- تطبیقی به علّتی از علّتهای متعدّد جاودانگی قرآن کریم و دیوان حافظ شیرازی پرداخته شود. مهمترین دستاورد این مقاله، کشف علّتی از علل متعدّد جاودانگی این دو اثر فاخر بوده است؛ زیرا بیشتر مضامین دیوان حافظ بازتابی از مفاهیم زیبای قرآنی است.
قرآن,بلاغت,حافظ,تکواژ دستوری واو,تکنیک زبانی
https://www.jmzf.ir/article_141251.html
https://www.jmzf.ir/article_141251_956a2b376d8eaca2f6a22afae2d784a5.pdf
دکتر فتانه قملاقی
مطالعات زبان فارسی
2645-3894
2645-3908
4
8
2021
12
22
مؤلفههای ادبیات عامیانه در حکایتهای هفتپیکر
21
37
FA
زیبا
اسماعیلی
0000-0002-9556-4436
استادیار گروه زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه تربیت دبیر شهید رجایی، تهران، ایران.
esmaeili.ziba@sru.ac.ir
معصومه
خجسته
کارشناس ارشد زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه تربیت دبیر شهید رجایی، تهران، ایران (نویسندۀ مسئول).
khojaste13960102@gmail.com
10.22034/jmzf.2021.141253
آثار برجسته و فاخر ادبی در حوزۀ ادبیات رسمی کشورها قرار میگیرد. در برابر ادبیات رسمی، ادب عامه است که گنجینهای از فرهنگ، آداب، رسوم، عقاید و آمال عامۀ مردم محسوب میشود. قصّههای عامیانه، ویژگیهایی دارند که از ادبیات رسمی، متمایز میشوند. هفتپیکر نظامی گنجوی یکی از داستانهای منظوم ادبیات رسمی محسوب میشود؛ درحالیکه داستانهای میانی این منظومه ویژگیهای ادب عامه را دارد. این پژوهش با مطالعه کتابخانهای و با رویکرد توصیفی-تحلیلی انجام گرفته است. جامعۀ آماری پژوهش، حکایتهای هفتپیکر است. نتایج بررسی نشان داد که در این حکایتها، ویژگیهای قصّههای عامیانه همچون ایستایی شخصیتها، کلیگرایی، پیرنگ ضعیف، زمان و مکان نامشخص، زاویۀ دید یکسان، برتری اصول اخلاقی و نقش پُررنگ سرنوشت دیده میشود. بهاینترتیب میتوان نتیجه گرفت که حکایتهای ذکرشده در هفتپیکر، جزئی از ادبیات عامیانۀ زمان نظامی یا پیش از آن بوده است و نظامی با قدرت تخیّل و هنرنمایی در توصیف، این حکایتها را بازآفرینی کرده است.
ادب عامه,نظامی,هفتپیکر,حکایت
https://www.jmzf.ir/article_141253.html
https://www.jmzf.ir/article_141253_95b11b105b9065eb1a13d6e7a1e8e544.pdf
دکتر فتانه قملاقی
مطالعات زبان فارسی
2645-3894
2645-3908
4
8
2021
12
22
نقش شاه همدان در گسترش علوم اسلامی و زبان فارسی در کشمیر
38
49
FA
جهانگیر
اقبال
دانشیار گروه زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه سرینگر، کشمیر.
drjahangir787878@gmail.com
10.22034/jmzf.2022.142961
میر سید علی همدانی بن سید شهابالدین (۷۱۴-۷۸۶ هـ) یکی از بزرگترین و مؤثرترین بانیان اسلام و زبان و ادبیات فارسی در کشمیر بوده است. وی با اهداف بلند خویش که وعظ و مبلّغ بود، به برخی از کشورهای اسلامی و غیر اسلامی سفر کرد و در این راه نهتنها تمام سختیها را به جان خرید؛ بلکه در مسیر بارور کردن آن هدفهای عالی خود، از هیچ تلاشی فروگذاری نکرد. او برای نخستین بار در سال 744 هجری به کشمیر سفر کرد و فعالیت خود را در این منطقه بهعنوان مبلّغ و مروّج اسلام شروع کرد و به این دلیل نیز شهرت فراوانی یافت. وی به دلیل سفرهایی متعدّدی که به کشمیر برای تبلیغ دین مبین اسلام و نیز ارشاد مریدان داشت، توانست نفوذ و تأثیر فراوانی را در این شهر به دست آورد. بهواسطۀ این نوع مجالس وعظ و خطابه درراه تربیت شاگردانش، به لقبهایی چون امیرکبیر، علی ثانی و شاه همدان شهرت یافت؛ و این شهرت چنان بود که پس از قرنها، هنوز کتابها و سخنرانیهای مجالس وعظشان نزد اهالی کشمیر مورداحترام است. علاوه بر تبلیغ اسلام، سیّد مذکور، بانی و مروّج زبان فارسی و تمدّن و فرهنگهای ایرانی در این قلمرو و شبهقاره است.
شاه همدان,علوم اسلامی,زبان فارسی,تبلیغ دین,تأسیس مدارس,کشمیر
https://www.jmzf.ir/article_142961.html
https://www.jmzf.ir/article_142961_bff9b95d57f784d5f1a65c6ffc6497cc.pdf
دکتر فتانه قملاقی
مطالعات زبان فارسی
2645-3894
2645-3908
4
8
2021
12
22
روایتشناسی داستانهای معاصر بر اساس الگوی روایتگری سیمپسون (با نگاهی به آثار جلال آل احمد، غلامحسین ساعدی و محمود دولتآبادی)
51
78
FA
سمانه
پاسبان وطن
دانشجوی دکتری زبان و ادبیات فارسی، واحد کرج، دانشگاه آزاد اسلامی، کرج، ایران
pasbanvatan989@gmil.com
فاطمه
حیدری
دانشیار گروه زبان و ادبیات فارسی، واحد کرج، دانشگاه آزاد اسلامی، کرج، ایران.(نویسنده مسئول)
pasbanvatan989@gmail.com
10.22034/jmzf.2021.141646
این مقاله، بر اساس مدل پیشنهادی سیمپسون 1993 م. به واکاوی دیدگاه روایتگری در داستانهای سه نویسندۀ معاصر پرداخته است ـ که در این الگو، روایت و زاویۀ دید از دیدگاه زبانشناختی بررسی میشود. او چهار دیدگاه اصلی زمانی، مکانی، روانشناختی و ایدئولوژیکی را مطرح کرده است و با تحلیل موضع راوی، به دیدگاه ایدئولوژیکی نویسنده میپردازد. این پژوهش سعی دارد به روش توصیفی ـ تحلیلی و با استفاده از الگوی مورد نظر و تطبیق آن با سه داستان از سه نویسندۀ مورد نظر، اندازه و شیوۀ استفادۀ این نویسندگان از هریک از این دیدگاهها، جایگاه راوی و نقش او را در پیشبرد داستانها و درنهایت، دیدگاه ایدئولوژیکی آنها را در داستان مشخص کند. در این پژوهش، دادهها بر مبنای ابزارهای مطرحشده در نظریۀ سیمپسون ارزیابی میشود. راوی در داستان آل احمد، از نوع اولشخص و در داستانهای ساعدی و دولتآبادی، از نوع سوم شخص بازتابگر است که افکار و احساسات درونی شخصیت اول داستان را شرح میدهد. وجهیت غالب در داستانها مثبت است که نشان از دیدگاه مطمئن راوی دربارۀ موضوعات داستان است. در قسمتی از داستان دولتآبادی شاهد وجهیت منفی هستیم که ابهام و تردید راوی را نشان میدهد. بررسی این سه داستان از سه نویسنده ـ که دغدغههای فرمی و محتوایی متفاوت و مختلفی را در عرصۀ نویسندگی دارند ـ میتواند تفاوتهای سبک نویسندگان را بر مبنای تحلیل شیوههای روایی آنها نشان دهد.
روایتشناسی,الگوی سیمپسون,جلال آل احمد,غلامحسین ساعدی,محمود دولتآبادی
https://www.jmzf.ir/article_141646.html
https://www.jmzf.ir/article_141646_db39f6aa6bd05ec5276afd31ac727b57.pdf
دکتر فتانه قملاقی
مطالعات زبان فارسی
2645-3894
2645-3908
4
8
2021
12
22
زن و جدال رمانتیسم و رئالیسم در رمان «چشمهایش» بزرگ علوی
79
96
FA
سعیده
خادمی ارده
دانشآموختۀ کارشناسی ارشد زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه محقق اردبیلی، اردبیل، ایران.
khademisaideh@gmail.com
10.22034/jmzf.2022.308897.1090
<span lang="FA" style="font-size: 11.0pt; font-family: 'B Nazanin';">زنان همواره از گذشتههای دور تاکنون نقشها و تأثیرات متفاوتی در جامعه و ادبیات داشتهاند. تأثیراتی که گاه مثبت و گاه منفی بودند. «چشمهایش» بزرگ علوی داستانی سیاسی-عاشقانه است. این مقاله با روش توصیفی ـ تحلیلی به بیان جلوههای زن در این اثر میپردازد. «چشمهایش» جلوهگر قربانی شدن عشق بهپای فعالیتهای سیاسی و بیانگر جایگاه زن در جامعۀ رضاشاه است. این مقاله به این نتیجه رسیده است که زنان، تنها ابزاری برای مردان هستند. در این اثر، شخصیت اصلی یک زن است. زنی که از سویی، درگیر مسائل عشقی خود یعنی عشق به استاد ماکان است و از دیگر سوی، دغدغۀ مسائل سیاسی-اجتماعی دارد. زن در این داستان سمبل زیبایی، فریبندگی، بدبختی و شجاعت است. زنی ناامید و ستمکشیده است، زنی که در تضادی بین پاکی و ناپاکی است. زنستیزی در این اثر بازتاب دورانی است که شاعر در پی آن است تا آن را متحول کند، دورانی که مردسالاری بر آن حاکم است. زنستیزی در این جامعه ناهنجاری عمومی محسوب میشود. زنان در سایۀ مردان حضور دارند. زنان در این اثر با تأثیرپذیری از غرب، آزادیهای نسبی هرچند ظاهری کسب میکنند.</span><span lang="FA" style="font-size: 13.0pt; font-family: 'B Nazanin';"> </span><span lang="FA" style="font-size: 11.0pt; font-family: 'B Nazanin';">این پژوهش به این نتیجه رسیده است که «چشمهایش» بزرگ علوی رئالیستی است که در آن رمانتیک ادغام یافته است و بازتابی است از دوران زندگی شاعر که با عشق و مسائل اجتماعی و سیاسی آمیخته است باعث ایجاد اثری فاخر شده است.</span>
بزرگ علوی,چشمهایش,زن,زنستیزی
https://www.jmzf.ir/article_142957.html
https://www.jmzf.ir/article_142957_803608636ee8d4b45af27dc372b7f795.pdf
دکتر فتانه قملاقی
مطالعات زبان فارسی
2645-3894
2645-3908
4
8
2021
12
22
تحلیل ادبی جلوههای کنایی اعضای بدن در سرودههای محمّد زهری
97
114
FA
سمائه
دلیرکوهی
دانشجوی دکتری زبان و ادبیات فارسی، واحد کرج، دانشگاه آزاد اسلامی، کرج، ایران.
s.delirkoohi58@gmail.com
احمد
ذاکری
دانشیار گروه زبان و ادبیات فارسی، واحد کرج، دانشگاه آزاد اسلامی، کرج، ایران (نویسندۀ مسئول).
ahmad.zakeri94@gmail.com
علی محمد
مؤذنی
استاد گروه زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه تهران، تهران، ایران.
moazzeni@ut.ac.it
10.22034/jmzf.2021.141252
یکی از شگردهای بیان مستقیم و تصویرسازی هنری و یکی از عناصر چهارگانة فنّ بیان، کنایه است. در این میان یکی از جنبههای هنری و خیالپردازیهای ادبی، کاربرد کنایههای بدنی ملموس است که شاعر میتواند مضامین دشوار را با بیانی آشنا و هنرمندانه به ذهن مخاطب منتقل و نهادینه کند. محمّد زهری، یکی از بارزترین شاعران معاصر حوزۀ ادب فارسی، از کنایههای بدنی ملموس برای انتقال مفاهیم ذهنی خود بهره جسته است؛ تا جایی که میتوان گفت کنایههای ادبی، مهمترین عنصر زیباییشناسی سرودههای زهری را به خود اختصاص داده است. وی با کنایه، معانی را با اسلوبی مؤثر و بلیغ بیان کرده است. هدف از این پژوهش شناسایی، استخراج و دستهبندی جلوههای کنایی اعضای بدن در سرودههای محمّد زهری با روش توصیفی _ تحلیلی است؛ بهگونهای که ابتدا نویسنده مختصری به تعریف کنایه و ارزش هنری و کارکردهای ادبی آن در شعر پرداخته است، سپس جلوههای کنایی اعضای بدن در شعر زهری را با بیان نمونههایی، ارزیابی و تحلیل کرده است. نتیجۀ حاصل از پژوهش نشان داد که زهری برای بیان مقصود، بیشتر از کنایههای قریب بهره برده است و کنایههای بدنی ملموس وی، نشئتگرفته از نزدیکی وی با عوام و التزام کاربرد زبان محاوره است.
شعر,کنایه,زهری,اعضای بدن
https://www.jmzf.ir/article_141252.html
https://www.jmzf.ir/article_141252_9f5160e60ed8747aba2283e151208cda.pdf
دکتر فتانه قملاقی
مطالعات زبان فارسی
2645-3894
2645-3908
4
8
2021
12
22
گفتمان دنیاگریزی در شعر کلاسیک عربی و فارسی (با تکیه بر اشعار ابواسحاق البیری اندلسی و ناصر خسرو)
115
139
FA
محمد مهدی
روشن چسلی
استادیار گروه زبان و ادبیات عربی، دانشگاه پیام نور، ایران
mmroshan1046@gmail.com
فاروق
نعمتی
دانشیار زبان و ادبیات عربی ،دانشگاه پیام نور. ایران
f.nemati@gmail.com
جواد
کارخانه
0000-0002-5942-5869
استاد یار زبان و ادبیات عربی دانشگاه علوم و معارف قرآن کریم.ملایر. ایران.
javadkarkhan@yahoo.com
10.22034/jmzf.2022.142396
<span lang="FA" style="font-size: 11.0pt; font-family: 'B Nazanin'; letter-spacing: -.1pt;">گفتمان دنیاگریزی از بنمایههای مضمونی شاعران زهد در دو ادب فارسی و عربی است؛ زیرا ازنظر این دسته از شاعران، دنیا و دلبستگی به آن، موجبِ مشغول شدن انسان به لذائذ و آرزوهای نفسانی است که او را از یاد خدا و زهدپیشگی و قناعت دور خواهد کرد. ابواسحاق البیری، شاعر زهدسرای اندلسی و ناصر خسرو، سراینده و حکیم بزرگ ایرانی، هر دو از شاعران قرن پنج هجری هستند که ازنظر اندیشه و پیام نهفته در شعرشان، شباهتهای نزدیکی به هم دارند. یکی از درونمایههای مشترک اشعار دو سراینده، موضوع دنیا و دنیاگریزی است. این پژوهش به روش تحلیلی- توصیفی و با تکیهبر محتوا، در گذر مکتب آمریکایی در ادب تطبیقی، میکوشد تا بارقههایی همسان از موضوع دنیاگریزی در اشعار دو سراینده را تبیین و استخراج کند. یافتههای این تحقیق، بیانگر آن است که البیری و ناصر خسرو، در حوزۀ مفاهیم مربوط به دنیا، در بسیاری موارد دارای نگاه مشابهی هستند و خاستگاهِ فکری یکسانی دارند. وصف دنیا از پُربسامدترین مضامین در سرودههای دو شاعر است. دنیا در نگاه آنان، دامگاه و عروس فریبکاری است که جایگاه قرار نیست و گذرگاهی برای سرای اخروی است. دنیا مادری ستمکار است که همواره در چرخش است و خردمند را نشاید که دل به این سرای فانی و عجوزة غدّار ببندد. بهطورکلی میتوان گفت تصاویری که این دو شاعر از سیمای دنیا ارائه دادهاند، همگی منفی و ناخوشایند است و بیانگرِ این است که آنها هرگز به جهان روی خوش نشان ندادهاند و همواره از ناپایداری، بیوفایی و کینهورزی فلک فریاد برآوردهاند.</span>
ادبیات تطبیقی,ابواسحاق البیری,ناصر خسرو,دنیاگریزی,شعر زهد
https://www.jmzf.ir/article_142396.html
https://www.jmzf.ir/article_142396_3cad33dcdb4d95461cf72d966e58495d.pdf
دکتر فتانه قملاقی
مطالعات زبان فارسی
2645-3894
2645-3908
4
8
2021
12
22
جستاری در زبان ترجمۀ رسالۀ قشیریه
141
170
FA
حمید
طاهری
دانشیار گروه زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه بینالمللی امام خمینی (ره)، قزوین، ایران (نویسندۀ مسئول).
taheri@hum.ikiu.ac.ir
گیتی
فریدونی
دانشآموختۀ کارشناس ارشد زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه بینالمللی امام خمینی (ره)، قزوین، ایران.
taheri_x135@yahoo.com
10.22034/jmzf.2021.143235
یکی از انواع پژوهشهای ارزشمند در متون کلاسیک فارسی، بررسی زبان آنهاست و توصیف و معرفی ویژگیهای آوایی، واژگانی، نحوی و نیز معنایی این آثار بسیار ضروری است. زبان با شتاب و شدّت روی به تطور و تحوّل دارد. صورتهای کهن واژگان بهمرور متروک و صورتهای جدید جایگزین آنها میشوند. با پدید آمدن زبان رسمی نوشتار در اواخر دورۀ تکوین و برچیده شدن لهجههای بومی و جغرافیایی متعدّد فارسی خراسان بزرگ در خلق آثار ادبی و علمی، صامتها و مصوتهای زبان متون دورۀ درسی (قرون 7-13 هـ) شکل ثابت و واحد به خود میگیرند و جمله در محور همنشینی خصوصاً در توالی ارکان و اجزا، با محدودیت مواجه میشود و از شمار الگوها و ساختارهای نحوی جملات و بندها کاسته میشود. در این مقاله کوشیدهایم برخی خصایص زبانی ترجمۀ رسالۀ قشیریه را در سطح آوا، واژگان (صرف) و نحو بررسی کنیم. ترجمۀ رسالۀ قشیریه ازجمله آثار ارزندۀ صوفیانه است که متن آن غالب مختصات زبان فارسی دورۀ تکوین را دارد و توصیف زبان این اثر، سند گویا و متقنی برای نشان دادن نوع و نحوۀ تحوّل زبان فارسی از عصر تکوین تا به امروز است. نکتۀ مهم دیگر در متن این اثر، این است که گاه دو صورت مختلف واژگانی در آن به چشم میآید و از این نظر، نحوه و چگونگی تحوّل را میتوان در آن مشاهده کرد و از این باب، زبان این کتاب، ارزش بسیار در تحقیقات و مطالعات تاریخی و در زمانی دارد.
زبان,آوا,نحو,فعل,جمله,ساخت
https://www.jmzf.ir/article_143235.html
https://www.jmzf.ir/article_143235_ccc896773624bbc3729c5d2bd0d63d7b.pdf
دکتر فتانه قملاقی
مطالعات زبان فارسی
2645-3894
2645-3908
4
8
2021
12
22
بهرهگیری نظامی از واژگان زبان کُردی در حوزههای مختلف دستوری
171
187
FA
وحید
علی بیگی سرهالی
مدرس زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه ارومیه، ارومیه، ایران. (نویسندۀ مسئول)
vahid.sarhali@gmail.com
ام البنین
نیکخواه نوری
مدرس زبان و ادبیات فارسی، واحد زاهدان، دانشگاه آزاد اسلامی، زاهدان، ایران.
nikkhahe.noori1393@gmail.com
10.22034/jmzf.2021.141254
<span lang="FA" style="font-size: 11.0pt; font-family: 'B Nazanin';">نظامی از شاعران حوزۀ آذربایجان است که با توجه به اقامت وی در این منطقه و ترکزبان بودن این مناطق، شاید نمونههایی از زبان ترکی در شعرش به چشم بخورد؛ اما با توجه به کُردنژاد بودن مادر وی و اشاراتی که دیگر نویسندگان به این امر کردهاند، رگههایی از زبان کُردی در شعر وی مشاهده میشود. در اشعار وی، واژگانی مشاهده میشود که مختص زبان کُردی است و به نظر میرسد وی در کاربرد این واژگان، تحت تأثیر زبان مادری قرارگرفته است؛ بهطوریکه بهرهگیری وی از واژگان کُردی در حوزههای گوناگون دستوری مشهود است. استفادۀ نظامی از اسمهای کُردی و همچنین صفات و مصدرهای زبان کُردی، گویای تأثیر زبان مادری در اشعارش است و این اثرپذیری با مشاهدۀ پیشوندها و اصطلاحات زبان کُردی موجود در شعر نظامی، بیشتر نمود پیدا میکند. در این میان، استفادۀ نظامی در حوزۀ دستوری اسم، بسامد بیشتری دارد و در مقابل بهرهگیری از پسوندها، نمود کمتری دارد. این پژوهش با روش تحلیلی-توصیفی فراهم آمده است که در آن، ضمن شناسایی واژگان گوناگون کُردی در اشعار نظامی، به شرح و تفسیر هر یک، با استفاده از فرهنگ لغتهای کُردی پرداخته شد و در پایان، این نتیجه به دست آمد که نظامی از زبان مادری تأثیر پذیرفته و واژگان کُردی را در اشعارش بهخوبی بهکاربرده است.</span>
شعر کلاسیک,زبان کُردی,دستور زبان,نظامی,خمسه
https://www.jmzf.ir/article_141254.html
https://www.jmzf.ir/article_141254_950222726c512bcec373f6166d76fdbb.pdf
دکتر فتانه قملاقی
مطالعات زبان فارسی
2645-3894
2645-3908
4
8
2021
12
22
تحلیل صور بیانی در شعر فرانوی اکسیر
189
206
FA
مالک
قاسمی
دانشجوی دکتری زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه محقق اردبیلی، اردبیل، ایران.
ghasemi.malek@gmail.com
خدابخش
khodabakhsh
https://orcid.org/00
استاد گروه زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه محقق اردبیلی، اردبیل، ایران (نویسندة مسئول).
asadollahi@uma.ac.ir
رامین
محرمی
استاد گروه زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه محقق اردبیلی، اردبیل، ایران.
moharami@uma.ac.ir
10.22034/jmzf.2022.320431.1102
در بررسی فرم شعر، یکی از موضوعاتی که باید مورد توجه قرار بگیرد، صور بیانی تشبیه، استعاره، مجاز و کنایه است که در آفرینش شعر جایگاه خاصی دارند. شاعر با کوششها و تجربههای ذهنی خود، میان تصاویر مختلف، رابطۀ شباهت برقرار میکند و تشبیهات و استعارههای بدیعی میآفریند؛ یا با استفاده از مجاز و کنایه از ظرفیتهای واژگان در ایجاد معانی مجازی بهره میبرد. درواقع صور خیال عنصری اساسی در شناخت شعر است که با بررسی آن میتوان به سبک شعری شاعر دستیافت. اکبر اکسیر نیز از شاعران جریانساز معاصر است که در دهة هشتاد با معرفی «فرانو» به ادبیات فارسی، خود را بهعنوان شاعری صاحبسبک معرفی کرده است. اشعار او در قالب فرانو و با ساختاری متفاوت ارائهشده است و اکسیر بنا به اقتضای سخن، با دیدی متفاوت، نسبت به صور بیانی در شعر خود پرداخته است. در بعضی از اشعار از آنها در معنای کلاسیک خود بهره برده است و در بعضی دیگر، به صورتی متفاوتتر آنها را آورده است. گاه، صور خیال، اساس شعر است و گاهی ضربة نهایی شاعر. در این مقاله درصددیم تا صور بیانی شعر اکسیر و نوع دید او را بررسی کنیم. ازآنجاکه این صور ساختار و فرم شعر اکسیر را تغییر داده و آن را بهروزتر کرده است، به مطالعة آن پرداختهایم. میتوان گفت که پیام شعر فرانو نوعی طنز انتقادی و دارای پیامهای اجتماعی است و صور بیانی آن نیز نو و برگرفته از روزگار شاعر و مسائل حیات روزمرة او و مردم روزگار اوست. جامعة آماری، اشعار اکسیر و روش پژوهش، کتابخانهای و مطالعة مستقیم است.
شعر,اکسیر,صور بیانی,تشبیه,استعاره
https://www.jmzf.ir/article_142959.html
https://www.jmzf.ir/article_142959_067a4c353299555c60bd40d05ab4aa94.pdf
دکتر فتانه قملاقی
مطالعات زبان فارسی
2645-3894
2645-3908
4
8
2021
12
22
تقابل سنت و مدرنیسم در رمانهای زویا پیرزاد
207
231
FA
زهرا
لرستانی
استادیار گروه زبان و ادبیات فارسی، واحد کرمانشاه، دانشگاه آزاد اسلامی، کرمانشاه. ایران (نویسندۀ مسئول).
zahralorestani@gmail.com
زهرا
جامه بزرگ
دانشآموختۀ کارشناسی ارشد گروه زبان و ادبیات فارسی، واحد کرمانشاه، دانشگاه آزاد اسلامی، کرمانشاه، ایران.
h_jamehbozorg@yahoo.com
10.22034/jmzf.2021.141647
<span lang="FA" style="font-size: 11.0pt; font-family: 'B Nazanin';">رابطۀ سنّت و مدرنیته از مسائل مهمی است که جامعۀ امروز با آن روبهرو است و بهعنوان موضوع اجتماعی در ادبیات، بهویژه رمان بازتاب مییابد. زویا پیرزاد، یکی از نویسندگان زن ایرانی است که در آثار خود، بهویژه رمانهای «چراغها را من خاموش میکنم» و «عادت میکنیم» به این رابطه توجه میکند. در این پژوهش، ابتدا تعاریف و شاخصهای سنّت و مدرنیسم ارائهشده است و سپس به روش توصیفی-تحلیلی، شاخصهای سنّت و مدرنیته، بازتاب شاخصها و رویکرد زویا پیرزاد دربارۀ این دو پدیده در رمانهای فوق، بررسیشده است. نتایج بهدستآمده نشان میدهد، نویسنده با تکیه بر قهرمانان زنی که به تصویر میکشد، تلاش کرده است، جامعهای را نشان دهد که مدرنیته در آن موجب زوال سنّت میشود. حقوق اجتماعی و آزادی زنان، سبک زندگی مدرن، ازدواج، سبک زندگی، تنهایی انسان، عشق میان زن و مرد، به چالش کشیدن دیدگاههای سنّتی مردسالارانه، نمود عشقهای ممنوعه، برتری زنان نسبت به مردان و تقابل میان</span><span lang="FA" style="font-size: 13.0pt; font-family: 'B Nazanin';"> </span><span lang="FA" style="font-size: 11.0pt; font-family: 'B Nazanin';">شخصیتها و نسلهای سنّتی و مدرن ازجمله</span><span lang="FA" style="font-size: 13.0pt; font-family: 'B Nazanin';"> </span><span lang="FA" style="font-size: 11.0pt; font-family: 'B Nazanin';">نمونههای تقابل سنّت و مدرنیسم در رمانهای پیرزاد است؛ درعینحال در برخی موارد، جلوههای مدرنیسم مانند مصرفگرایی، تجملگرایی و غرق شدن در زندگی شهری و روزمره، به باد انتقاد گرفتهشده است.</span>
سنّت,مدرنیسم,ادبیات معاصر,رمان,زویا پیرزاد
https://www.jmzf.ir/article_141647.html
https://www.jmzf.ir/article_141647_24bbdc60ae97af7bc2666ee630966926.pdf
دکتر فتانه قملاقی
مطالعات زبان فارسی
2645-3894
2645-3908
4
8
2021
12
22
نمود شخصیتپردازی در ترجمه برای دوبلۀ فارسی
232
241
FA
سید شجاع
نی نوا
کارشناس ارشد آموزش زبان انگلیسی، واحد سنندج، دانشگاه آزاد اسلامی، سنندج، ایران. (نویسندۀ مسئول)
n.shojaa@yahoo.com
الهام
صادقی
دانشجوی دکتری ترجمه، دانشگاه علامه طباطبائی، تهران، ایران
literarytranslation@yahoo.com
10.22034/jmzf.2021.142808
<span lang="FA" style="font-size: 11.0pt; font-family: 'B Nazanin';">اهمیت شخصیت در خلق داستان بهاندازهای است که ارسطو، فیلسوف یونانی، آن را دومین رُکن از ارکان داستان میداند. شخصیتهای داستان عموماً به دو شیوه پردازش میشوند: شیوۀ مستقیم و شیوۀ غیرمستقیم. در شخصیتپردازی مستقیم، نویسنده ـ گاه در نقش دانای کُل و گاه از زبان شخصیتهای داستان ـ به معرفی شخصیتها میپردازد. در شخصیتپردازی غیرمستقیم، کلام، ظاهر، محیط، افکار و رفتار شخصیتها، خواننده را به شناخت آنها قادر میسازد. شخصیتپردازی کلامی، از عناصر شخصیتپردازی غیرمستقیم است. هدف از نگارش مقالۀ حاضر، بررسی تطبیقی شخصیتپردازی کلامی در فیلم «بانوی زیبای من» (</span><span dir="LTR" style="font-size: 11.0pt;">My Fair Lady</span><span lang="FA" style="font-size: 11.0pt; font-family: 'B Nazanin';">) و دوبلۀ آن به زبان فارسی است. «بانوی زیبای من» در سال 1964 بر اساس نمایشنامۀ «پیگمالیون» (</span><span dir="LTR" style="font-size: 11.0pt;">Pygmalion</span><span lang="FA" style="font-size: 11.0pt; font-family: 'B Nazanin';">)، اثر جرج برناردشاو به کارگردانی جرج کیوکر ساخته و به زبانهای گوناگون، ازجمله فارسی دوبله شد. مدیریت دوبلۀ «بانوی زیبای من» به زبان فارسی را علی کسمایی بر عهده داشت و بسیاری آن را یکی از شاهکارهای تاریخ دوبله در ایران میدانند. ازآنجاکه کلام شخصیتها، نقش محوری در آثار مزبور دارد، بررسی تطبیقی «بانوی زیبای من» و دوبلۀ آن، منجر به شناسایی عناصر شخصیتپردازی کلامی و شیوههای بازآفرینی آن در دوبله میشود.</span>
بانوی زیبای من,شخصیتپردازی مستقیم,شخصیتپردازی غیرمستقیم,کلید شخصیتپردازی کلامی,گویش
https://www.jmzf.ir/article_142808.html
https://www.jmzf.ir/article_142808_f83ccfe83d9e4dd1fabeccaba105c76f.pdf